display result search

هر روز از ساعت 6:30 - 8:30 - 13:30 - 18:30 به مدت متغیر

سال92 بود. بعد از برگشت روحانی از سازمان ملل و مكالمهٔ تلفنی با اوباما. حسابی حرصمان گرفته بود. هركاری كه از دستمان برمی‌آمد انجام دادیم تا مراسم 13آبان پرشكوه برگزار شود...

خودمان را خفه كردیم از بس ترانه «مرگ بر...» حامد زمانی را توی دانشگاه و جمع‌های دانشجویی پخش كردیم تا ملت را بكشانیم راه‌پیمایی.

كُلی ارگان و نهاد هم آمدند پای كار آن مراسم تا باشكوه و پرتعداد برگزار شود ولی نشد.

مسیر راه‌پیمایی در نظر گرفته شده، اصلا شكل نگرفت و فقط در محل پایان راه‌پیمایی دو سه هزار نفر تجمع كردند و شعار دادند. روال هر سالهٔ راه‌پیمایی 13آبان هم همین بود. چندهزار نفر در مكانی تجمع می‌كردند و شعار میدادند. سخنران هم حرفهایش را میزد و تمام. تیپ شركت‌كنندگان هم كه از قبل مشخص بود.

13آبان 1401
شیراز؛ صبح جمعه ساعت9:30
پُرشكوه‌ترین مراسم 13آبانی بود كه در 16-17سال گذشته شركت كرده بودم. علاوه‌بر فاصلهٔ میدان شهدا تا سه‌راه‌نمازی كه پر از جمعیت شده بود، یك ساعت بعد از شروع راه‌پیمایی هنوز مردم در حال پیوستن به جمعیت راه‌پیمایان بودند.

این‌بار هم تعداد خانم‌های غیرچادری بیشتر از حالت معمول بود.

یاد این حدیث امیرالمومنین(ع) افتادم:
عَرَفْتُ آللّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ العَزَائِمِ، وَحَلِّ آلْعُقُودِ، وَنَقْضِ آلْهِمَمِ
خداوند را به‌وسیله بَرهم خوردن تصمیمها، فسخ پیمانها و نقض اراده‌ها شناختم.

روایت محمدحسین عظیمی از 13 آبان1392 و 1401

تهیه كننده: زهره عبدالرحیم
گوینده: عاصم حاصل مهری

مرتبط با این