display result search
بزرگ فامیلشون مرقوم كردن كه
آهای معلم سرخانه ما چند ساعت پیش كه داشتیم از خرید گوجه خیار برمیگشتیم...نخند خوب خودمان با یك متر و بیست سانت سبیل میرویم خرید ..فكر كردی این نوادگانمان كار
میكنند ...آهان وقتی برمیگشتیم دیدیم یك جایی دارند مفتكی فشار و قند و چربی واوره و اورانیوم آدمیزاد را اندازه میگیرند ما هم دیدیم مفت است رفتیم داخل و گفتیم سر تا پایمان را
چكاب كنند ..تازه خون هم میگرفتند آنهم مجانی ..ما هم كه دله بغاز دیدیم مفت است هی گالن گالن خون دادیم آنها هم كردنش در شیشه .طوریكه فقط نصف لیتر خون در بدنمان مانده
بود كه آنرا لازم داشتیم تا ما را برساند خانه وگرنه آن را هم میدادیم بریزند داخل شیشه ...تازه هر بار هم بعدش بهمان شكلات و كیك میدادند اینها هم مفتكی ...فقط نمیدانیم چرا
سرمان گیج میرود تالاپی پهن زمین میشویم
ضمیمه : یك چیز مفتكی دیگر هم در كوچه مان یافتیم كه نوادگانمان را فرستادیم عقبش برو ببین چه كرده اند ...اینجوری هم نگاه نكن مفت باشد ...برگ كاهو .. باشد .. بروووو