تكلیف بیست و ششم خرداد

یله جناب بزرگ فامیلشون امروز چه تكلیفی دادن بله ایشون مرقوم كردن كه

آهای معلم سرخانه تو این نوادگان ما را چیز خور كرده ای ؟ اینها در ورژن قبلی شان آب میخواستند بخورند اكسیژن میخواستند بفرستند در حلقومشان یا حتی تا سر كوچه میخواستند بروند یك كیلو سبزی كوكو بخرند می آمدند بالا خانه از ما اجازه میگرفتند.
اما تازگی ها چشممان روشن خیلی خودسر شده اند دیگر ما را به یك هل پوچ هم حساب نمی كنند هیچ بعید نیست همین روزها خبرشان برسد كه رفته اند جایی را فتح الفتوح كرده اند ...پس ما اینجا چه هستیم ؟ یك دانه چغندر ...یك دانه كلم صادره از بروكلی ..اصلا میدهیم مجوز همه تان را لغو كنند ..
ضمیمه : تو الان به كه گفتی چغندر به كه گفتی كلم ؟ بعد كلاس بی بازده ات بیا بالاخانه جهت پاره ای توضیحات ..قیافه شو