سینما هویت سلطه و حاكمیت دلار

جهت دهی و حاكمیت سیاستهای فرهنگی بر جریان اقتصاد و نه نگاه اقتصادی و سودجویی به جریان فرهنگ، هنر و سینما. اگر چه برای دنیای غرب و «هالیوود» اقتصاد، سرمایه و دلار بسیار ارزشمند است و پول در مناسبات و برنامههای مختلف و اهداف آنها جایگاه ویژهای دارد اما این سیاستهای فرهنگی است كه بر جریان اقتصاد حاكمیت دارد نه آنكه نگاه اقتصادی و سودجویی به جریان فرهنگ، هنر و سینما جهت بدهد و بر آنهاغلبه داشته باشد.

بسیاری از فیلمهای پر خرج در «هالیوود» ساخته شدهاند كه حتی نتوانستهاند به سرمایه اولیه خود دست یابند، در كنار آن انبوه فیلمهای «هالیوود» با هزینه ساخت متوسط را اضافه كنید كه برای سازندگانش چندان مهم نیست به چه فروشی دست مییابند و حتی ارقام فروش آنها كمتر در مجلات سینمایی منتشر میشود. درست است كه «هالیوود» در اتخاذ تصمیمات خود بازگشت سرمایه و سوددهی هنگفت را لحاظ میكند ولی این بدان معنا نیست كه در فرآیند تصمیم گیری نهایی نگاه اقتصادی، بتواند مانع اجرای برنامههای بلند مدت هنری و سینمایی با نگاه سیاسی جهتدار باشد.

در واقع جریان رسانهای و سینمای هالیوود توانسته است بیش از دلارها و ناوهای آمریكایی، هواپیماهای جنگی و بیش از سرویسهای مخفی و اطلاعاتی و توانایی فنی و تكنولوژی، توانسته امریكای محدود در مرزهای جغرافیایی را به آمریكای جهانخوار و قدرت مسلط جهانی تبدیل سازد.

ما در راهبرد دراز مدت همه امور، باید ابتدا راهبردهای فرهنگی و هنری خود را مبتنی بر قواعدی مشخص جستجو كنیم. به راستی آن قواعا كدامند؟